موضوع ایندفعه به پاسخگوئی سئوالات قبل مربوط میشود و با تشکر از شما که در این بحث شرکت کردید و راه حل دادید.
- سابقه کار کانادائی (Canadian Experience):
متاسفانه کار زیادی در این مورد نمی شود کرد. بهترین اینست که ابتدا یک مقدار کوتاه بیائید و از هر فرصتی هر چند کوچک استفاده کنید که شغلی نزدیک به تجارب خودتان پیدا کنید. مطمئن باشید پلهای ترقی را میشود سریع بالا رفت.
- نا همگونی و یا زیادخواهی از داوطلبان:
خیلی از مواردی که خواسته شده نترسید. در بسیاری از موارد دیده شده است که آگهی های استخدامی را بخشهای پرسنلی شرکتها تهیه کرده اند که اولا دیده خوبی نسبت به قضیه ندارند. دوما شاید به نحوی میخواهند جسارت داوطلبان را به سنجند سوما در خیلی موارد دید معیار های شما و شرکتها از تجارب خواسته شده یکسان نیست و چه بسا خیلی کمتر از چیزی است که شما می پندارید. خلاصه کلام: از فرستادن رزومه اجتناب نکنید و خودتان را دست کم نگیرید (تجربه شخصی) و رزومه خوبی داشتن خیلی مهم است.
- مشکل زبان:
این مشکل فقط و فقط به دست خودتان حل میشود و باید تلاش خودتان را انجام دهید.
- سطح اطلاعات ما از موارد فوق چقدر باید باشد تا جذب بازار کار شویم؟
این سئوال سختی است ولی دانستن یک زبان برنامه نویسی روز و یک بانک اطلاعاتی مطرح شانس شما را خیلی افزایش میدهد.
- اگر تجربه کافی در بعضی از موارد فوق نداشته باشیم چطور میتوان این تجارب را کسب کرد؟
از انجام هر گونه کاری حتی داوطلبانه روی گردان نباشید. "تجربه فقط در محل کار گیر میاد"
- آیا باید توسط کتاب خودآموزی کنیم ؟
در اکثر اوقات نتیجه ای که شما از خودآموزی میگیرید بسیار بهتر از کلاسهاست و هزینه کمتری دارد. کالجها همیشه آنطور که فکر میکنید به شما چیز یاد نمیدهند!
- آیا بایستی به کالج و یا دانشگاه برویم؟ کدامشان نتیجه بهتری را در بر خواهند داشت؟
- آیا پس از آموختن موارد فوق با توجه به اینکه تجربه کار در زمینه بسیار مهم است میتوان امیدوار بود که شغل مناسبی پیدا کرد؟هر دو آنها خوبند ولی در کار آی تی مهمتر خود شما هستید تا آن دو! از آنجائیکه اکثر تازه مهاجران دارای لیسانس هستند فکر میکنم بهترین راه حل در ابتدا پیدا کردن یک کار سپس گرفتن یک تصدیق یا سرتیفیکیت در ضمینه ای مورد علاقه شماست و سپس جهشی از روی کار قبلی به فرصتهای جدیدی که موجود خواهند بود. نکته مهم اینست که :
فرصتهای جدید را شما برای خودتان بوجود می آورد نه دیگران و زمانه برای شما.
- سریعترین راه جذب بازار کار شدن چیست؟
شروع کردن از موقعیتهای (Position) نسبتا پائین تخصصی - بالابردن سطح معلومات و نمایش توانائیهای شما در محیط کاری خودتان - جهش برای دستیابی برای موقعیت های بهتر.
بحث آینده: Networking
آفرین به کاپیتان عزیز. واقعا که آفرین. یک انسان به تمام معنی هستی که اینهمه زحمت میکشی و کمک میکنی. براوو. (و همچنین به دیگر دوستان که نظر میدن و سایت خودش را دارن از جمله تهرانتویی)
من تا شما ها رو دارم غم ندارم. بقول بچه ام ای اس سرخ سرخ باشید از همون ها...
من فقط در مورد IT صحبت میکنم:
- مقوله وب و اینترنت و تکنولوژیهائی مثل NET. نیز فراموش نشوند. ترجیها با Unix و Linux نیز آشنا باشید.
- رفتن به کالج و دانشگاه دیرتر نتیجه میدهند من آنرا تنها برای مقاطع فوق لیسانس و دکترا توصیه میکنم نه لیسانس. اگر به شکل خودآموز و یا کمک گیری از دوستان و یا طی دوره های چند ماهه اقدام شود زودتر نتیجه میدهد. از یاد نرود پس از فارغ التحصیلی نیز هنوز بدون تجربه هستیم و نیاز بازار کار نیز متغیر است. مسیر کوتاه و گرفتن کار و تکمیل تحصیلات در حین کار توصیه من است.
- کاری حتی در سطوح پائینی بگیرید. اگر حرفی برای زدن دارید بسرعت پیشرفت خواهید کرد و اگر ندارید خودتان را مقصر بدانید و تلاش در کسب مهارت کنید.
- تحت تاثیر انسانهای ناموفق بودن در رشد و موفقیت شما اثر منفی خواهد گذاشت کسانی که فقط جامعه و سیستم را مقصر میدانند و خود را خدا و مبرا از هر ضعفی معرفی میکنند بدرد شما نمیخورند. در مقابل هر آدم ناموفق من ده آدم موفق در زمینه IT معرفی خواهم کرد. حتی در این آشفته بازار سالهای اخیر تازه واردینی بدون داشتن تجربه کانادائی کارهای خوبی پیدا کرده اند. البته شاید بطور میانگین سه چهار ماه دیرتر و با حقوقی ده درصد کمتر. از نظر من داشتن شرکتهای یوگی و دوستان در ایران و انجام کارهائی نظیر: تکثیر CD، کشتن ویروس، فروش و اسمبل کردن قطعات کامپیوتر، نصب نرم افزارهای رایج، حلال مشکلات کامپیوتری عمه جان و خاله خانوم بودن و امثالهم تخصص IT نیست. منظورم سواد واقعی IT است آنهم در حد متعارف نه نبوغ در کنار داشتن زبانی خوب. عزیزان، آدم با سواد شاید کمی افت و خیز داشته باشد ولی هیچ جائی در نمیماند.
- گرفتن کار استراتژی شما باید باشد و عدم گرفتن نتیجه از یک روش به معنای نیاز به تغییر و یا اصلاح در تاکتیک شماست. دلسرد نشوید.
- اگر مرور مطالب فراموش شده و یادگیری مطالب جدید و مورد نیاز و تکمیل زبان انگلیسی را از ایران شروع کنید بهتر است. هم کم هزینه تر است و هم فشار روحی کمتری دارید. ماههای اولیه مهاجرت به انجام ده ها کار دیگر نیز خواهد گذشت.
هورا ... بالاخره سهیل خان هم گوشه چشمی به ما نمودند. متشکر از سخنان سنجیده شما.
این یوگی و دوستان خیلی باحال بود - کلی خنیدیدم :-)
باز هم ممنون کاژیتان جان به خاطر زحماتت ... صحبت های سهیل عزیز هم جالب بود ... همگی موفق باشین ... ضمنا شدیدا منتظر شروع بحث بعدی یعنی Networking هستم !! :D
به روی چشم حمید خان حتما در موردش بحث میکنیم. بخدا میدونم چقدر چشم انتظاری.
در مورد سطح زبان انگلیسی لازم برای مهاجر تازه وارد یکی دو نکته را بد نیست اشاره کنم.
۱- شما اگر بلبل در مکالمه هم بشوید باز به گرد بچه های مدرسه ای اینجا - که زبان مادریشان انگلیسی است- نمی رسید. پس هر چه از سطح بلبل پایین تر باشید اسباب دردسر بعدی خودتان در میدان رقابت بازار کار خواهد بود.
۲- خودتان را بگذارید جای مصاحبه کننده استخدامی. شما در ایران به کسی که نه می فهمد شما چه میگویید و نه از لهجه اش سر در می آورید کار می دهید؟!
۳- برخلاف اشتباه عامه که فکر می کنند برای تقویت زبان ۳ الی ۴ ماه کافی است - بسته به استعداد و وقت تمرینی که دارید - برای رساندن توان مکالمه تان به حد قابل استفاده ممکن است به ۱ تا ۲سال وقت احتیاج داشته باشید!
۴- قوی بودن در خواندن و نوشتن متن انگلیسی - که آن را هم باید کس دیگری نظر بدهد غیر از خودتان - تا موقعی کافی است که تلفن زنگ نزده و کاریاب یا مسول استخدامی شرکت برای آشنایی مختصر به شما تلفن نکرده است. مصاحبه پای تلفن - که در آن قادر به دیدن طرف مقابل نیستید - بسیار سخت تر از مصاحبه حضوری است.
۵- قدرت مکالمه زبان شما باید در حد تلیت کردن مخ مصاحبه کننده باشد.
۶- در ایران از اتلاف وقت در دوره های گرامر و لغت خشک و خالی جدا دوری کنید. وقت عزیز است و باید درست مصرف بشود. پول که جای خود را دارد.
۷- در کانادا وقتی برای یاد گرفتن زبان ندارید! در اینجا زندگی سریع تر از آنی که فکرش را هم بکنید حرکت می کند و اینجا برای امور روزمره خود هم باید انگلیسی بلد باشید.
توصیه می کنم بدوید !!!
در تائید جملات شما البته و دلداری به تازه واردان:
When you get used to it, it's gonna be all right
فقط یک پیشنهاد - شما را بخدا از اولش سعی نکنید با لهجه کانادائی صحبت کنید که کار از اینی هم که هست خرابتر میشه !!
آخه اونجوری دیگه هیچ کس حرف شما را نمی فهمه. با چه زبونی بگیم: ما دیگه این جنحرمون شکل گرفته عمرا نشه اون سرو صدا ها را از خودمون در بیاریم برای همین تا آنجا که میتوانید راحت باشید و بی خیال لهجه شید.
در کانادا و امریکا مردم با استفاده از اصطلاحات و expressions صحبت می کنند ... حتما سعی کنید کتابی در باره اصطلاحات انگلیسی بخوانید و معنی اونا رو یاد بگیرید ...
یکی از بهترین راههای یادگیری زبان هر کشوری :
- گوش دادن مداوم و با گوشی Head Phon به موسیقی پاپ اون کشور : البومهای ارزون قیمت پاپ که شعر آهنگها را هم توش نوشته بگیرین و گوش بدین و زمزمه کنین . .. پر از اصطلاحات روزمره اند .
- و داشتن یک دوست دختر یا پسر متولد همون کشور امریکا یا کانادا (نه چینی ::)) ) که سریعا به نتیجه می رسید .
- ترجیحا از زندگی و معاشرت دایمی با ایرانیها دوری کنید وگرنه ممکنه مثلا ترکی یاد بگیرین ولی انگلیسی نه :::::::)...
خسته نباشی کاپیتان جان و بیقه دوستان.
سلام به دوستان .
داشتن مدرک mcse چقدر می تونه در مهاجرت و کار در کانادا موثر باشه ؟
اجازه بده در بحث بعدی در موردش صحبت کنیم
یکی از بهترین سایتهای ایرانی در زمینه کامپیوتر و اینترنت و کاریابی و تحصیل در رشته کامپیوتر و خلاصه رفع اشکالات کامپیوتر و مدرک Mcse این سایته :
http://www.bizzynation.com
دهها متخصص ایرانی از سراسر دنیا و ایران هم اونجا آماده ی پاسخگویی به سوالاتتون اند ...
مرسی کاپیتان عزیز به خاطر توجهت و زحماتت ... از review عزیز هم به خاطر معرفی این سایت خوب تشکر می کنم.صحبت های تهرانتویی هم خیلی روشنم کرد هر چند ترسناک بود !!
ضمنا یک سوال دیگه هم داشتم ... من زبانهای PHP و MySQL رو واردم تا حدودی ... ولی کاپیتان از این دو نام نبرده اند و بیشتر تاکید بر محصولات مایکروسافت و J2EE و Oracle دارند ... دلیلش رو میخواستم بدونم ... و واقعیت امر اینه که این دو محصول open Source روز به روز محبوب تر و فراگیر تر دارن میشن ... نظر شما چیه در این مورد ؟
یک سایت جالب و تقریبا عجیب (!) پیدا کردم الان ... http://www.ccbc.ca
سایت کالج Canadian College of Business & Computers ...
در شهر تورنتو هم واقع شده ... نکته جالبش اینجاست که زبان فارسی هم داره !!!
دوستان اگه میشه نظرشونو در این رابطه بگن و اینکه آیا واقعا وجود داره این کالج یا کلاه برداریه ؟!
با تشکر
آفرین. مرسی. البته من از روزهای اول وبلاگت رو می خوندم ولی تا حالا کامنت ننوشته بودم. چون داری می رسی به جاهای باریک! ( شبکه که ارواح شیکمم تخصصمه!) گفتم تشکر کنم از انعکاس واقعیات بدون حب و بغض. هر چه ریزتری بنویسی بهتره و البته نا امید کننده تر! به هر حال بحث مفیدی است . بهروز باشی.
Araman , thist's really a great blog, I saw your link in Siah va Sepid, your subjects are really useful and hot,
I have a question from anybody here who knows about the job market for electrical engineers in ontario, and the hot subjects on it,.
with best wishes for you. ,
من که با خواندن این مطالب با خودم گفتم ما چطوری الکی الکی بدون دانستن زبان کار پیدا کردیم. یا ما خیلی خوش شانس بودیم یا طرف خیلی گیج بود که هردو درست است.
توصیه من به دوستان این است که روحیه مثبت داشتن کلید و رمز موفقیت است.
۱- روحیه مثبت
۲- با صدای بلند و با جسارت صحبت کردن
۳- خوشرو بودن
۴- مثبت جواب دادن
۵- خوش برخورد بودن
۶- جنتلمن برخورد کردن
۷- نگاه چشم در چشم
۸- راحت و بدون استرس صحبت کردن
۹- پر قدرت و با اعمتاد به نفس صحبت کردن
.....
و از همه مهمتر اینکه قبلش شما به خودتون به قبولانید که باید موفق بشید و همینطوری نرید که ببینید چی میشه!
همه اینها در مصاحبه مهم هست. توی مصاحبه (غیر تکنیکی) شخصیتی که شما از خودتان نشان میدهید مهمتر از سواد شماست.
در بعضی اوقات سئوالات میتونه خیلی غیر منتظره باشه ولی شما باید اونقدر راحت برخورد کنید که کسی حس نکنه که شما دست پاچه شدید.
آقا حمید :
ازین کالجهای خصوصی نظیر همین http://www.ccbc.ca در تمام شهرها و حتی احتمالا تهران هم زیاده ... شهریه شون سرسام آوره (چون خصوصی اند و دولت هنوز اونا رو مستحق دریافت کمک مالی نمی دونه )... این کالج تشکیل شده از عده ای سریلانکایی و هندی و ... (زندگینامه ی پرزیدنت این کالج رو که خواندم تقریبا اشکم سرازیر شد خیلی دراماتیک بود :::)....و در زندگینامه و سابقه ی شغلی یکی از مدرسانش نوشته بود که شنا کردن و پختن غذاهای چینی رو هم خوب بلده ::)).....).....
از شوخی گذشته :
البته اینجور کالجهای خصوصی معمولا اگر پارتی کلفتی داشته باشند با اداره بیمه بیکاری و اداره تامین اجتماعی (ولفر ) شهرشون همکاری می کنند و آدمهای بیکار شده رو در زمینه کامپیوتر تعلیم و آپ دیت می کنند .... ولی چون خصوصی اند ماندگاری و آینده شون اصلا قابل تضمین نیست . یهو دیدین وضع اقتصادی مملکت خراب شد و اینها هم مجبور به تعطیلی شدند .....همیشه بهتره در کالجها و دانشگاههای دولتی ادامه تحصیل بدین : هم ارزونتره و هم همیشه ماندگارند ... البته اینجور کالجهای خصوصی بعضی وقتا ممکنه در یکی دو رشته ی کوتاه مدت تخصص بسیار خوبی هم داشته باشند اما بطور کلی همون دولتی ها بهتر و ارزونترند ...
در اضافه باید بگم: این کالجی که حمید خان گفتن و شما هم زیر و بمش را گفتید و مشخصه اکثرا هندی و سریلانکائی هستند.
شما ها را نمی دونم ولی من بزرگترین مشکلم با این همشهریها سر لهجه آنهاست. من لهجه همه را میفهمم حتی چینی ها که خیلی ها میگن سخته ولی به نظر من هندیها بدترین لهجه را دارند!
یک هندی اینجا توی شرکت داریم - هر وقت میاد یک سوالی کنه و یا یک چیزی بگه من غصه ام میگیره - چون نزدیک به ۷۰٪ را نمی فهمم - به طفلی اینقدر ساری ساری میگم که خودم خجالت میکشم!
خلاصه اینرا گفتم که بدونید استاد و لهجه خیلی مهم هست. هر جائی نمیشه کالج رفت! هر کالجی هم که کالج نیست!
اینها هم سایتشون فارسی دارند چون خانمی به نام زهرا ... اونجا کار میکنن و احتمالا ایرانی هستند.
سلام
مرسی از این وبلاگ خوب
به ما سر بزن
دوستان عزیز
یک سوال در مورد J2EE داشتم .الان در شرکتهای کانادایی که روی j2ee کار میکنند Application server و Development tools رایج چی هست.
تنها راهنمای آنلاین فارسی شرکت در لاتاری گرین کارت مجانی آمریکا رو گذاشتم در وبلاگم ... شانس خودتون رو ازین طریق هم که کاملا مجانیه (این بار برای آمریکا ) فعلا آزمایش کنین تا ببینیم بالاخره اومدنتون به کانادا چی میشه ::)...
سوالی بود در خدمتیم ..
Hi, your web log is so cool, welldone, I saw you were talking about universities, I have a question if you could advise me.
I am doing my PHD in wireless networkin in UW,but I am not sure if PHD may help me to find a job or switch to the master program,it seems you know IT market here very well , could you give me some comments?
این سایت راببین
با اجازه کاپیتان حمید گل در جواب به بهرام خان:
طبق آمار گروه گارتنر برای بازار application server :
IBM Websphere = 38%
BEA Weblogic = 30%
Sybase EAServer = 3%
Sun Sun1 = 4%
Fujitsu-Siemens = 3%
Others = 22%
و بر روی این Operating System ها:
Windows = 60%
Sun Solaris= 33%
IBM AIX = 4%
HP-UX = 1%
Others = 3%
و یکی از بهترین Development Tool ها در آخرین رای گیری از J2EE Developers ها مال شرکت Borland هست به نام JBuilder.
کاپیتان این سایت 200 سوال و جواب امتحان سیتیزن شیپی را دارد برای ایرانیها یی که میخواهند سیتیزن کانادا بشن :
http://www.iranstar.com/200.PDF
میتونی به دیوار سمت راست اضافه اش کنی ..... بعضی وقتا باید دو سه بار کلیک کنی تا بیاد ...
ممنون از لینک های خوبی که عنوان میکنی.
سلام.
پیروز جان مرسی که جواب کامنت من رو دادی گفتم شاید به اون مطلب بر نگردی اینجا هم دوباره نوشتم.موفق باشی.
خسته نباشی و تبریک..
سلام
این کار تطبیق با اینجا کمی ساده نیست با ید اول خودت را خوب بشناسی . صبر داشته باشی .بشنو حظم کن بعد عمل کن.تا چه سنی داشته باشی . حد القل شش ماه فکر کن مرخصی اومدی.حساب شده خرج کن.ماشین نو نخر .اگه زن وبچه داری اول تکالف اونها را روشن کن .دروغ سعی کن نگی.هر کسی میتونه ایده بده ولی حال و روز شما شرط است . از منابع اصلی شخصا بپرس . از کسی هم دلخور نشو که شاید او منظورت را خوب نفهمیده نظری داده سما مسئول خودت هستی . با هر کسی شریک نشو تا خوب نشناختی وبرنامه اش را خوب درک نکردی و سعی کن ۱ سال جمع وجور اجاره کنی بعدا پولت را بیاری .
بقول دوستی اینجا همه چیز داقعی است ما طول میکشه جا بیفتیم البته به سن آدم .
میگویند اگه تا ۱۰ سالگی شیطونی کردی .تا ۲۰ سالگی درس خواندی تا ۳۰ سالگی عشق کردی تا ۴۰ سالگی اگه پولدار شدی اگه تا ۵۰ سالگی تونستی خودت بازنشسته کنی ....کردی که کردی ....بعدش زور الکی نزن .
از همه بالا تر حونسردی را همیشه باید داشت .
آرزوی آرامش وشناخت از خود برای همه دارم.
تماشاچی بیطرف
هنوز بحث آی تی تموم نشده!!!!؟
پس این بحث نت ورکینگ چی شد؟
لطفا ای میلتون رو چک کنید.
لطفا از hidden job market هم صحبت کنید . و اینکه در صد بی نهایت بالایی از مشاغل موجود اصلا به آگهی نمی رسند . و اینکه وقتی برای کاری آگهی می دهند تعداد خیلی خیلی زیادی با فرستادن رزومه و درخواست اعلام آمادگی می کنن . و کارفرما به سرعت رزومه ها رو اسکن می کنه و فقط اونایی رو که خیلی درخشانن برای مراحل بعدی انتخاب می کنه . اما وقتی سراغ کارفرمایی می رید که آگهی در کار نیست و مثلا فقط به عنوان کسب اطلاع پاتون به اون محل باز می شه - Information Interview - بهترین فرصته که یه پوشه با خودتون ببرین که توش یه نسخه رزومه ٬ اگه راحت بودین یه نامه - Cover Letter - کارتتون و چه بهتر که یه لیست از معرفهای معتبرتون رو توش بذارین و در آخر صحبتتاتون بهشون بدین . و هر چند وقت یه بار زنگ بزنین و پیگیری کنین که من فلانی ام به این نشون و این نشون و... و...و... فرصتی شد یه نگاهی به رزومه من بندازین ؟ این تلفنها رو بهشون می گن cold callاز بس که فضای مکالمه توشون سرده . می دونم سخته . اما اکثر موقعها جواب می دن .
من چرا نمی تونم پیغام بگذارم